سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رمان غنچه ی عشق

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اولین شعر یک دیوانه

    نظر

سلام دوستان خسته نباشید.

امروز میخام براتون اولین شعرمو که بدون هیچ اطلاعاتی و بدون قاعده و قافیه نوشتم رو به اشتراک بذارم.

امیدوارم خوشتون بیاد!??

 

 

 

باز دوباره شب،باز دوباره تاریکی 

باز دوباره دلتنگی،باز دوباره آوارگی

باز منو این حال خراب،باز دلی گریان 

باز منو، شبو ، تنهاییو این غربت بی کسی 

باز شبو این مهتاب تنهای خسته روزگار !

آهای مهتاب تنها؟؟!

تو بگو ؟؟!

این چه سزائیست که میکشم؟؟!

مگر جرمم در درگاه الهی چه بود ؛که سرنوشت اینگونه باغم و تنهایی نوشت؟؟!